برچسب : نویسنده : lezatdarskhandann بازدید : 77
snitch (v): آدم فروشی کردن، کسی را فروختن
They snitched on me
. آنها مرا فروختند یازیرآبمو زدند
snitch (n): آدم فروش، زیر آب زن
Don't trust him. He's a snitch.
بهش اعتماد نکن. اون یه آدم فروشه
verb : Snitch : چغلی کردن
EX: She snitched on me :او چغلی من را کرد
Stop snitching : چغلی ممنوع
برنامه ریزی درسی...
برچسب : نویسنده : lezatdarskhandann بازدید : 117
~|D'accord | دِک ُ| خوبی
~|Merci | مِرسی | ممنون
~|Quoi de neuf | کا دو نِف | چخبر
~|Pas de nouvelles| پَ دو نُ وِل| خبری نیست
برنامه ریزی درسی...برچسب : نویسنده : lezatdarskhandann بازدید : 139